دوست داينا به مسافرت رفته است، داينا به او قول داد تا از سگش مراقبت كند. او خيلي هيجان زده است . او مي داند كه مراقبت از يك سگ سرگرمي جالبي است و البته مي داند كه اينكار زحمت دارد.

داينا بايد هر روز به سگ كوچولو غذا بدهد، زيرا او هميشه گرسنه است. سگ قهوه اي هر روز كلي غذا مي خورد و هر روز بزرگتر و بزرگتر مي شود.


روانشناس کودک _ فرهاد فرخی

قصه های کودکان-مراقبت از سگ كوچولو

قصه مورچه بی دقت

قصه چوپان دروغگو

مي ,مراقبت ,داينا ,روز ,كه ,كوچولو ,هر روز ,مراقبت از ,مي داند ,سگ كوچولو ,داند كه

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اپل آیدی وبلاگ نمایندگی همدان استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب انجام کلیه پروژه های دانشجویی کارشناسی وارشد سازه و زلزله وبلاگ شخصی دانیال خسروانی اتوبوس آبی وبلاگ سبزترین بهار کباب پزهای تابشی به وبلاگ روستای اكبرآباد ميانه خوش آمديد