روزی روزگاري پسرك چوپاني در ده اي زندگي مي كرد. او هر روز صبح گوسفندان مردم دهات را از ده به تپه هاي سبز و خرم نزديك ده مي برد تا گوسفندها علف هاي تازه بخورند.او تقريبا تمام روز را تنها بود.
قصه های کودکان-مراقبت از سگ كوچولو
قصه مورچه بی دقت
قصه چوپان دروغگو
درباره این سایت