روانشناس کودک _ فرهاد فرخی



دوست داينا به مسافرت رفته است، داينا به او قول داد تا از سگش مراقبت كند. او خيلي هيجان زده است . او مي داند كه مراقبت از يك سگ سرگرمي جالبي است و البته مي داند كه اينكار زحمت دارد.

داينا بايد هر روز به سگ كوچولو غذا بدهد، زيرا او هميشه گرسنه است. سگ قهوه اي هر روز كلي غذا مي خورد و هر روز بزرگتر و بزرگتر مي شود.


روانشناس کودک _ فرهاد فرخی

 

آن شب برف سنگيني باريده بود . همه جا سرد بود .موچي ( مورچه كوچولو ) و فيلو ( فيل كوچولو ) در خانه خوابيده بودند . بخاري كوچك آنها روشن بود اما نمي توانست همه خانه را گرم كند .
موچي گفت : " بايد يك فكري بكنيم كه خانه را گرم كنيم .


روانشناس کودک _ فرهاد فرخی

روزی روزگاري پسرك چوپاني در ده اي زندگي مي كرد. او هر روز صبح گوسفندان مردم دهات را از ده به تپه هاي سبز و خرم نزديك ده مي برد تا گوسفندها علف هاي تازه بخورند.او تقريبا تمام روز را تنها بود.

 

 


روانشناس کودک _ فرهاد فرخی

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مرکز فروش انواع راهبند و سیستم های کنترل تردد جامع ترین وبگاه تخصصی اخبار استانی موسسه حقوقی طراحی وب سایت وب اور نرم افزار هوشمند مدرسه مدرسه خوب بانک اردوگاه دورگه اهلِ یقین مجله اینترنتی بوته کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.